Split Second

ˈsplɪtˈsekənd splɪtˈsekənd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun phrase adjective
قسمتی از ثانیه، آن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- a split-second decision
- تصمیم آنی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد split second

  1. noun very short time
    Synonyms: bat of an eye, blink of an eye, flash, fraction of a second, half a second, heartbeat, instant, jiffy, microsecond, millisecond, moment, nanosecond, nothing flat, twinkling

ارجاع به لغت split second

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «split second» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/split second

لغات نزدیک split second

پیشنهاد بهبود معانی